توی بدترین شرایط روحی روانی زندگیم بودم ، و چنان دچار تحولات روحی و درونی شده بودم که شوکه بودم ، از طرفی هم نمیدونستم این حسی که مثل ریسمان به دور روح روان و زندگیم پیچیده و گره ی کوری خورده با احساساتم چیه ، و چه اتفاقی در حال وقوعه.

از طرفی هم هرکسی جای من میبود با توجه به سن هجده سالگیم و علاقه ی شدید قلبیم به بهار ،  تصور میکرد که خب این پسرک دچار عشق و عاشقی شده.

راستش خودمم تا حدودی چنین تصوری میکردم ، اما اتفاقاتی که درون مغزم و قوه ی تجزیه تحلیل احساساتم در حال وقوع بود چیزی فراتر از عشق بود ، و اصلا عشق نبود ، بلکه چهارده سال در آتش این اختلال سوختم تا اینکه پی بردم من دچار اختلال دو قطبی ام. یعنی شیدایی و سپس هجران و افسردگی با معیار فرا انسانی. بطور مثال اگر نمودار میانگین تحولات روحی و احساسی یک فرد معمولی از +8 یعنی سرخوش و شاد تا _8 یعنی زجه ن و گریان ، در تلرانس و چرخش باشه ، برای منی که دچار اختلال دو قطبی هستم ، به یکباره بواسطه ی ترشح هورمون هایی در مخچه و مغزم ، بین +80 یعنی شیدایی و جنون سرخوشی و _80 یعنی سقوط درون دره ی ناباوری ها در  حال تغییر و سقوط و صعود هست.  من به یکباره در عبور از پیچ تند هجده سالگی از یک پسر اجتماعی شاد و سرخوش ، تبدیل شدم به یک فرد با تغییر ناگهانی و غیر قابل تصور و غیر قابل بیان که فریاد میکشیدم از من خوشبخت تر روی زمین وجود نداره ، من از دیدگاه اجتماع و دبیرهای هنرستانو افراد سطح بالای اجتماعی به فردی واقع بین معروف بودم که هرگز ذره ای نه کم و نه زیاد نسبت به حقیقت خالص دچار سوء تفاهم نمیشدم ، اما چی شده که شهروز ، از روی فرش به اوج عرش قدم گذاشته؟.به هرکی میرسه ، با کلامی منطقی عنوان میکنه که یه اتفاقی در مغزم در حال وقوع هست.دکتر متخصص روانشناس بنام اقای بخشی ، حدود یک ربع به حرفام گوش کرد ، و گفتپسر چرا اومدی اینجا و پیش روانشناس؟گفتم؛ آقای دکتر گفت  ؛ ببین پسر این مهم که شما خودت با پای خودت بلند شدی و اومدی پیش روانشناس برام محترم و بیانگر تفاوتت از عامه ی مردمه . اما این سومین جلسه ست و من در چالشی نو و کمیاب قرار گرفتم ، و طی هر هفته که تو بیای و جلسه دوم و اکنون نیز جلسه سوم رو تشریف بیاری ، من پیوسته ذهنم درگیر تو بوده ، بی تعارف با خودم فکر کردم که احتمالا چون جلسه ی اول من هیچ نظری نتونستم بدم و فقط خواستم شنونده باشم ، و جلسه دومم همین کار رو تکرار کردم ، تو دلسرد میشی و امروز ده نخواهی آمد. .  راستش امیدوار بودم که نیای. چون تو با سن کم و این نحوه برخورد مودبانه ، رفتار اصیل و افکار روشن ، و پیشرو ، و سطح سواد کم نظیر ، اومدی و من هزاران سوال تکنیکی و تخصصی ازت پرسیدم تا بتونم با توجه به پاسخ هات تو رو در یکی از گروه های بیماران معمول روان و اعصاب بگنجانم ، ولی حتی شما با پاسخ هات ، تونستی در هفت نوبت تست و آزمون روحی روانی ، امتیاز کامل و بی نقص رو کسب کنی ، و آخرین تست هم که هفته ی پیش از شما توسط منشی من در فضای اینترنت و آنلاین گرفته شد ، مربوط به سازمان سلامت و بهداشت جهانی در سويیس بود ، که شما علاوه بر اینکه امتیاز صد از صد رو گرفتی ، سبب شدی که از سایت رسمی ازموون تست شخصیت و روانکاوی سازمان بهداشت و سلامت جهانی با من تماس گرفته بشه ، و ازم سوال شد که اسم روانشناسی که تونسته از کد مربوط به این مطب صد از صد بگیره چرا در لیست پزشکی ثبت نشده ، و من هم با انگلیسی دستو پا شکسته ای که بلد بودم جواب دادم که ایشون شهروز براری از بیماران بنده هستند ، طرف خندید گفت شما خودت برای کسب امتیاز اشتراک اینترنتی . و اتصال انلاین به سازمان جهانی ، همین تست مشابه رو دادید و نمره تون شد 72/5 هفتاد و دو ممیز نیم.  بعد چگونه اون شخص بیمار و شما معالج خواهی بود؟.  ببین شهروز با حضورت و مراجعه به مطب من ، خیلی اهسته و بیصدا تمام صلاحیت های منو به چالش کشیدی، نمیدونم کدوم سازمان و موسسه بهت حقوق میده ، اما من سالهاست در این شهر دکترم و خوب فرق بین دکتر و بیمار رو تشخیص میدم ، تو حتی میتونی بازیگر بشی ، چون واقعا با استعدادی ، من حتی همین لحظه هم که روبروم نشستی و دستمال کاغذی رو چهار تا و منظم درون دستت گرفتی و به حرفام گوش میدی و هر از چند گاهی سر تایید ت میدی ، سعی میکنم باهات چشم توی چسم نشم ، تا باز فریبت رو نخورم.  چون واقعا دو جلسه اول باورم شده بود با یک اختلال جهش یافته روبرو هستم ، اما با صد در صد صحیح زدن تست انلاین بهم فهموندی که اموزش دیده هستی و شاید از نظام پزشکی اومدی تا بعد بری لیست گزارش سازمان بازرسی و حراست رو تکمیل کنی و منو از نون خوردن بندازی،!.  از نظرم یک جای کار میلنگه ، من کل عمرم رو  صرف حضور مستمر در طبقات اهل علم و دانش در اجتماع کردم و ذره ای رو از این فرصت محترم زندگانی رو به بطالت نگذروندم ، و کلی مقاله خوندم ، تحقیق کردم ، و نسبت به سن کمم ، دارای تجربه ی زیستی بالایی هستی ،   جلسه ,سازمان ,یعنی ,دچار ,اومدی ,اختلال ,شهروز براری ,یعنی شیدایی ,دچار اختلال ,تحولات روحی ,روحی روانی منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

باربری تهران خرید اینترنتی سیر و سفر Marand interesting news وبلاگ السا کیانی آشپزی